پا به پای کودکی هایم بیا.

ساخت وبلاگ
پا به پای کودکی هایم بیا...

کفش هایت را به پا کن تا به تا..

قاه قاه خنده ات را ساز کن ، 

باز هم با خنده ات اعجاز کن...

پا بکوب و لج کن و راضی نشو ...

با کسی جز دوست هم بازی نشو ، 

بچه های کوچه را هم کن خبر ...

عاقلی را یک شب از یادت ببر..

خاله بازی کن به رسم کودکی...

با همان چادر نماز پولکی...

طعم چای و قوری گلدارمان 

لحظه های ناب وبی تکرارمان ، 

مادری از جنس باران داشتیم 

در کنارش خواب آسان داشتیم ، 

یا پدر اسطوره ی دنیای ما ...

قهرمان باور زیبای ما...

قصه های هر شب مادربزرگ ، 

ماجرای بزبز قندی و گرگ ..

غصه هرگز فرصت جولان نداشت ، 

خنده های کودکی پایان نداشت 

هر کسی رنگ خودش بی شیله بود ، 

ثروت هر بچه قدری تیله بود ...

ای شریک نان و گردو و پنیر 

هم کلاسی ، باز دستم را بگیر ...

مثل تو دیگر کسی یکرنگ نیست 

آن دل نازت برایم تنگ نیست..

رنگ دنیایت هنوزم آبی است؟؟ 

آسمان باورت مهتابی است ؟؟ 

هر کجایی شعر باران را بخوان ، 

ساده باش و بازهم کودک بمان 

باز باران با ترانه ، گریه کن ! 

کودکی تو ، کودکانه گریه کن ! 

ای رفیق روزهای گرم و سرد

سادگی هایم به سویم بازگرد..

دینی ،علمی ،ادبی...
ما را در سایت دینی ،علمی ،ادبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kilidara بازدید : 158 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 7:59